آخرین اخبار
هر چیزی که در انفولد اتفاق می افتد در اینجا جمع آوری ی شود
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.
چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است.
معرفی نژادهای وارداتی گوسفند
معرفی دام نژاد خارجی گوسفند
پرورش گوسفند یکی از مهمترین منابع تولید پروتئین است که با تولید گوشت قرمز و شیر با کیفیت، صنعتی پرسود و کلیدی در تأمین مواد غذایی محسوب میشود. در کشور ما نیز پرورش گوسفند خصوصاً در تأمین گوشت قرمز، در اولویت اول قرار دارد. بنابراین، مدیریت و افزایش بهرهوری و کاهش هزینههای پرورش، اهدافی هستند که پرورشدهندگان برای رسیدن به آنها تلاش میکنند. یکی از راهکارهای کاهش هزینهها، بالا بردن توان تولیدمثلی و باروری دام با استفاده از ابزارهای مدرن مدیریتی تولیدمثلی، اصلاح نژادی و تغذیه ای است. یکی از مهمترین مشکلات در صنعت پرورش گوسفند، بهرهوری و ظرفیت تولیدمثلی پایین است و این در حالی است که درآمد عمده حاصل از دامداری تولید بره میباشد. علیرغم پیشرفتهای حاصل شده در زمینه ی افزایش بهره دهی با روشهای نوین در تولیدمثل گوسفند و اصلاح راندمان تولیدمثل، هنوز این روشها در جامعه سنتی پرورش دام کشور شناخته نشده و استفاده از آن ها بسیار محدود است. عوامل مهم بسیاری بر تولیدمثل یا باروری تاثیر دارند که شامل عوامل فیزیولوژیکی (بلوغ، هورمونها، سن، کیفیت تخمک، اسپرم و ….)، عوامل محیطی (زمان تولد، فلاشینگ، تغذیه، فصل، محیط، عوامل عفونی و …)، عوامل ژنتیکی (نژاد، اثر ژنهای عمده، انتخاب، همخونی و …) و “مدیریت مناسب همه عوامل بالا” میباشند. بنابراین با توجه به خشکسالیها و وضعیت نامناسب مراتع ایران، برای افزایش باروری در گوسفند باید به سمت انتخاب و مدیریت برای داشتن گوسفندان چندقلوزا و کاهش فاصله بره زایی (حداقل هر ۸ ماه بره زایی) که سبب افزایش درصد بره زایی میگردد، حرکت نمود.
امروزه در بسیاری از کشورهای صنعتی از جمله آمریکا، انگلستان و استرالیا افزایش بره زایی تا حد دو زایش در یک سال یا سه زایش در دو سال هدف اصلی پرورش دهندگان گوسفند میباشد. افزایش تعداد بره در هر زایش باعث افزایش بازده تولید و بالابردن سودآوری گله شده و یا تعداد میش کمتر، تعداد بره مورد نیاز به دست خواهد آمد که با توجه به کمبود علوفه در کشور ما اهمیت بسیار دارد. تعداد تخمکهای آزاد شده در هر چرخه ی فحلی به عوامل مختلفی مانند ژنتیک میش، سن میش، فصل و تغذیه مربوط میباشد، اما نژاد مهمترین عامل تأثیرگذار بر آن شناخته شده است. بنابراین استفاده از نژادهای پر زاد و ولد یکی از راههای افزایش تولیدمثل در گوسفند میباشد.
اجرا و به نتیجه رساندن موارد بالا، بستگی زیادی به استفاده از نژادهای پر بازده و چند قلوزا دارد. بنابراین با توجه به کمبود و یا عدم وجود این نژادها در کشور، با واردات این دامها میتوان سود خوبی به دست آورد.
در زیر برخی از دامهای مورد نظر معرفی شده است.
گوسفند رومانوف
وزن قوچ بالغ:۸۰-۹۰ کیلوگرم
وزن میش بالغ: ۷۰-۸۰ کیلوگرم
افزایش وزن روزانه (در مورد بره های سه قلو و بیشتر از سه قلو): ۲۶۴ گرم
میانگین چند قلوزایی: ۲۸۹ درصد (نرخ چندقلوزایی در زایشهای ماه سپتامبر به طور متوسط ۲۸۰ درصد و در زایشهای ماه مارس تا مرز ۳۵۰ درصد نیز میرسد).
خاستگاه اصلی این نژاد روسیه است و نخستین بار در سال ۱۹۶۳ به وسیله مرکز تحقیقات INRA و به منظور اهداف پژوهشی به فرانسه وارد شد. به دنبال پروژههای اصلاح نژادی توسط متخصصان فرانسوی، چند قلوزایی این نژاد بالاترین نرخ را در میان تمام نژادهای گوسفند دنیا از آن خود کرد. رومانف یک نژاد خالص بوده و از تلاقی نژادها بوجود نیامده است. این نژاد زودرس بوده و برههای آن در سن ۴ ماهگی نیز خصوصیات بلوغ از خود نشان میدهند. باروری بسیار خوب، فصل تولیدمثل بسیار طولانی، خصایص مادری منحصربه فرد (خواه در نژاد خالص و خواه در آمیخته های رومانوف)، توان بالای حمایتی مادر از بره های تازه متولد شده و نیروی جسمی بسیار بالای بره های تازه متولد شده از ویژگی های بسیار بارز نژاد رومانوف است.
این نژاد در تمام طول سال امکان تولیدمثل دارد و قوچهای رومانف در تمام فصول امکان بارور کردن میشها را خواهند داشت. توانایی این نژاد برای تولیدمثل خارج از فصل از یک سو و بالاترین نرخ چند قلوزایی از سوی دیگر، باعث شده است در اقصی نقاط دنیا، این نژاد به سرعت تکثیر پیدا کند. پتانسیل ژنتیکی بالای این نژاد و نتیجه تلاشهای اصلاح نژادی و آمار ثبت رکوردها، نشان میدهد که در نژاد رومانوف بهطور معمول در نخستین زایش بره های دوقلو و در زایشهای پی آیند برههای سه قلو به دنیا میآیند.
رکورد تعداد بره سالم متولد شده در یک زایش متعلق به این نژاد بوده و تعداد ۹ بره میباشد که در روسیه اتفاق افتاده است. شایان ذکر است که میش های با سهم خونی ۵۰% رومانف نیز قادرند چند قلوزایی بالا در حدود ۲۰۰ درصد داشته باشند.
میش های رومانف مادران فوق العادهای از نظر تغذیه و رسیدگی به بره ها هستند و از نظر خصوصیات مادری کمتر نژادی با رومانف قابل مقایسه میباشد. برهها در زمان تولد وزن بدن بالایی ندارند ولی رشد روزانه مطلوبی دارند.
نژاد رومانف اگر با نژادهای گوشتی سنگین وزن مانند شاروله، سافولک و یا ایلدوفرانس تلاقی داده شود نتایج بسیار قابل توجهی از نظر افزایش وزن روزانه و راندمان لاشه نشان داده اند و در فرانسه آمیخته های دو نژاد مذکور با رومانوف به وفور یافت میشود. تولید بره های نسل اول (F1) آمیختههای نژاد رومانوف با نژادهای بومی، یکی از اهداف اصلی پرورش دهندگان گوسفند در اروپا، کانادا و کشورهای افریقایی است. با برنامه ریزیهای اصولی میتوان تعداد ۳ زایش در دو سال را از این نژاد انتظار داشت و یکی از بهترین نژادها برای پایه مادری در برنامه های آمیخته گری به حساب می آید.
گوسفند سافولک
وزن میش: ۷۵ – ۹۰ کیلوگرم
P.A.T برای نرهای دو قلو ۳۰ روزه: ۱۳ کیلوگرم
افزایش وزن روزانه نرهای دوقلو: ۲۹۶ گرم
افزایش وزن روزانه ۳۰-۷۰ روزگی: ۴۰۰ گرم
میانگین نرخ چند قلوزایی: ۱۶۰ درصد
نژاد سافولک در نتیجه تلاقی میان میش های Norfolk و قوچهای Southdown بهوجود آمده و تثبیت شده است. به دلیل ویژگیهای خاص این نژاد امروزه در پنج قاره دنیا از نژاد سافولک در برنامه های آمیختهگری استفاده میشود.
نژاد سافولک را میتوان جهت پرورش بهصورت خالص یا برای برههای آن پرورش داد. صفات مطلوب آن مانند کیفیت شیردهی، توانایی عادت پذیری به شرایط محیطی، استفاده برای آمیختهگری میباشند. همچنین رشد سریع و زود هنگام و ترکیب بدنی مناسب این نژاد، شرایط را برای تولید و رشد بره های مناسب بدون چربی مازاد، آن را برای پرورش اقتصادی مناسب می سازد.
وزن از شیرگیری در نرها ۳۵ کیلوگرم و در ماده ها ۳۲ کیلوگرم است. افزایش وزن روزانه در دوران قبل از شیرگیری در نرها و ماده ها به ترتیب ۳۳۵ و ۳۰۹ گرم در روز است. بره های آن به راحتی میتوانند به وزن ۳۰ تا ۳۳ کیلو گرم در طول ۷۰ روز برسند. سرعت رشد بالای برهها، راندمان لاشه مناسب و کیفیت خیلی خوب گوشت این نژاد، آن را در زمره بهترین نژادها در اتحادیه اروپا برای تولید گوشت قرمز قرار داده است. در جداول اتحادیه اروپا گوشت بره های نژاد سافولک دارای درجه U در آن طبقه بندی است.
منشا این نژاد فنلاند است و از نظر جثه کوچک است. گوشها، بینی، صورت و پاهایی سفید دارد. این نژاد بهطور کلی بدون شاخ بوده، هر چند که تعدادی از قوچهای آن شاخدار میباشد. گوسفند فنلاندی پشمی با زبری متوسط تولید میکند و وزن پشم چیده شده آن حدود ۴ تا ۵/۴ کیلوگرم است. نژاد فنلاندی دارای نرخ بره زایی قابل توجهی می باشد و در آمریکا برای برنامههای تلاقی جهت افزایش میزان بره زایی مورد استفاده قرار میگیرد. میش بالغ تلاقی یافته که نیمی از آن نژاد گوسفند فنلاندی میباشد ۲۲۰ تا ۲۶۰ بره تولید میکند بره های تلاقی یافته این نژاد در هنگام تولد کوچک بوده ولی قدرت بقا و زنده ماندن آنها بالا میباشد. وقتی این نژاد در تلاقی استفاده گردد، بره های بدست آمده از نظر لاشه نیز دارای کیفیت مناسبی خواهند بود.
گوسفند شیری لاکن
منطقهی Lacaune در جنوب فرانسه، منشاء نژاد گوسفند لاکن میباشد. این گوسفند در تولید و فروش لبنیات به طور گسترده در فرانسه مورد استفاده واقع میشود. این نژاد در فرانسه جمعیتی بالغ بر ۸۰۰۰۰۰ میش دارد. شایان ذکر است که شیر حاصل از این نژاد غالبا در تولید پنیر Roquefort در فرانسه مورد استفاده قرار می گیرد. نژاد لاکن مدت زیادی است که به عنوان یک گوسفند شیرده در فرانسه استفاده میشود. این در حالی است که تا همین اواخر شیردهی از ویژگیهای مطلوب نبوده است. در اواخر دهه ۱۹۶۰، به طور متوسط تولید شیر در هر گوسفند ماده تنها در حدود ۷۰ لیتر در طول دوره شیردوشی دستی (به استثنای دوره کودک شیر خوار بره) در سال بود. گفتنی است که در اواخر دهه ۱۹۹۰ تولید شیر تا ۲۸۰ لیتر در سال و تا ۴۰۰% افزایش یافته است. لاکن در حال حاضر یکی از پر بازده ترین نژادهای گوسفند شیری در جهان است. این نتیجه در مقیاس بزرگ، برنامه انتخاب دقیق سازماندهی شده توسط یک سازمان دولتی فرانسه، که شامل تلقیح مصنوعی در چندین میلیون میش در طول سال، و یک آرایش وسیع از حمایت دولت برای ضبط عملکرد فرزندان در مزارع گسترده می باشد که این امر با توجه به تولید شیر و توسعه دانش در مورد مدیریت حیوانات و تغذیه برای تولید شیر گوسفند، عملی شده است و طبیعتا بسیاری از کشاورزان تمایل فراوانی به شرکت در این برنامه و استفاده از نتایج علمی بدست آمده آن،خواهند داشت.
گوسفند آواسی
در طی هزاران سال گذشته، نژاد آواسی با محیط گرمسیری و تحت گرمسیری محل پرورش خود در مناطق خشک و نیمه خشک جنوب غرب آسیا کاملا سازگار شده است. رنگ سفید پشم و پنهان کردن سر در زیر سایه بدن یکدیگر، روش حفاظتی طبیعی این حیوان در برابر تابش شدید خورشید در طی ماههای گرم سال است. به دلیل وجود رنگدانههای تیره در سر و گردن، بیماریهای مربوط به حساسیت نوری در مخاط دهان، بینی، گوشها و پلک چشم، در این نژاد بروز نمی کند. سازگاری نژاد آواسی با محیط تحت گرمسیری به میزان قابل توجهی به خصوصیات فیزیولوژیک این نژاد مربوط است. قدرت تنظیم تعادل حرارتی بدن در فصول مختلف سال و متناسب با تغییرات دما و رطوبت در طی شبانه روز یا در سایه و آفتاب از خصوصیات منحصر به فرد این نژاد است. مطالعات نشان می دهد در شرایط نگهداری یکسان، دمای متوسط بدن این حیوانات در مقایسه با نژادهای اروپایی وارداتی ۹/۰ درجه سانتی گراد پایین تر است. در طول تابستان نیز با افزایش دما، تعداد ضربانات قلب در نژاد آواسی (از ۹۰ تا ۱۳۰ در زمستان به ۶۰ تا ۱۰۰ و حتی تا ۴۲ در تابستان) کاهش یافته و سبب کاهش دمای بدن می شود. همچنین تعداد تنفس کمتر، با کاهش تبخیر در حیوان توانایی بیشتری در مقابله با گرما ایجاد میکند. تعداد متوسط حرکات تنفسی در روزهای گرم در نژاد آواسی ۶۴ و در نژادهای دورسِت و سافولک به ترتیب ۱۵۰ و ۱۲۰ محاسبه شده است.
آواسی بومی غیر بهبود یافته، گوسفندی خوش بنیه، قوی و متوسط جثه با خصوصیات شیری-گوشتی است. وزن میش آواسی بهبود یافته شیری به ۷۰ کیلوگرم می رسد و وزن قوچ از ۱۰۰ کیلوگرم تجاوز می نماید. پستان و سر پستانکها در آواسیهای بهبود یافته شیری پستان به خوبی به بدن متصل است، عمق متوسط و غیر پاندولی دارد. بافت گلبولی، توسعه متوازن پستان مابین پاها، اندازه، ضخامت مناسب و جهت عمودی سرپستانک ها سبب افزایش تولید شیر و ایجاد سهولت در امر شیردوشی می باشد. تولید شیر گله های بهبود یافته در بسیاری از گله ها به طور متوسط از ۴۰۰ کیلو در هر دوره شیرواری تجاوز می نماید و در برخی از گله های ممتاز به ۵۲۰ کیلوگرم نیز می رسد.
خصوصیات گوشتی آواسی به دلیل طعم مطبوع، سرعت بالای رشد و راندمان مناسب لاشه مورد توجه بسیار است. راندمان لاشه گوسفندان شیری گوشتی ۵۰ الی ۵۴ درصد و در مواردی به بیش از ۵۷ درصد نیز می رسد. نرخ رشد بره های نر در دوران پرواربندی از ۳۰۰ گرم تا ۳۸۰ گرم در روز متغیر است و بره ها در ۵ الی ۶ ماهگی اوزان ۵۰ الی ۶۰ کیلوگرم وزن کشتار را نشان میدهند.
نژاد دو منظوره گوشتی – شیری سمینتال-فلکویه (Fleckvieh-Simmental)
منشأ این نژاد از دره “سیمن” در کشور سوئیس بوده و به همه کشورهای مجاور گسترش یافته است. حدود نیمی از گاوهای کشور سوئیس از این نژادند و یکی از مشهورترین نژادها در اروپا میباشد. این نژاد در فرانسه به نام “Pie Rouge”و در آلمان بنام “Fleckvieh” نامیده میشود. تخمین زده میشود که هم اکنون بیش از ۴۱ میلیون رأس از این نژاد در سراسر دنیا موجود باشد.
خصوصیات ظاهری
گاو سمینتال دارای رنگ صورتی روشن و بدنی با لکههایی به رنگ قرمز است و شاخهایی با اندازه متوسط دارد. این نژاد دارای دستهای جلویی قدرتمند و ماهیچه های موثر در پاهای عقبی است که تعادل و سلامت حیوان را حتی در دوران اوج شیرواری حفظ میکند. تناسب بدن هنگام ایستادن و یا هنگام حرکت هماهنگ است. دستها و پاهای محکم و سالم از ویژگیهای این نژاد بوده و کپلی پهن با اندکی شیب دارند. اتصالات پستانها محکم است و افتادگی پستانها حتی پس از چند دوره شیرواری بالاتر از سطح زانوی عقب قرار دارد. گاوهای فلکویه ماده بالغ به قد ۱۴۰ تا ۱۵۰ و نر بالغ ۱۶۵-۱۵۰ سانتیمتر و دور سینه ۲۱۰ تا ۲۴۰ سانتیمتر میرسند. وزن گاو نر بالغ حدود ۱۱۷۹-۱۰۴۳ کیلوگرم و وزن ماده بالغ حدود ۶۵۸-۸۱۶ کیلوگرم است.
عملکرد شیردهی
با توجه به نوع مدیریت، شرایط محیطی و میزان تغذیه، امکان تولید ۷ تن شیر با چربی ۲/۴ درصد و پروتئین ۷/۳ درصد در این نژاد وجود دارد و این امکان تا ۱۰ تن در هر دوره شیرواری نیز قابل انجام است. میزان شیر تولیدی سالیانه تا شیرواری پنجم سیر صعودی دارد. یکی از ویژگیهای این نژاد قرارداشتن در رتبه های بالا از جهت سلامت پستانها با متوسط شمارش سلولهای سوماتیک کمتر از ۱۸۰۰۰۰ در تمام دورههای شیرواری است.
تولید گوشت
گوساله های نر به دلیل داشتن سرعت رشد بالا برای پرواربندی مناسب هستند و برای دامداران شیری یک منبع درآمد کمکی بسیار مهم فراهم میسازند. بر اساس شرایط متمرکز پرواربندی، گوسالههای نر جوان افزایش وزن بیش از ۱۳۰۰ گرم در روز با سن ذبح ۱۶ تا ۱۸ ماه را دارا هستند. وزن کشتار بین ۳۵۰ تا ۴۰۰ کیلوگرم و نسبت لاشه به وزن زنده بین ۵۷ تا ۶۰ درصد میباشد. ۸۵ تا ۹۰ درصد از لاشه گوسالههای نر از نوع رتبه بندی E و U اتحادیه اروپایی است که در بازار متقاضی زیادی دارد (چربی متوسط و ماربلینگ بالا).
در دهههای اخیر، گاوهای سمینتال در سرزمینهای تولید کننده سنتی گوشت چون شمال اروپا، شمال و جنوب آمریکا، نیوزلند و استرالیا جهت اصلاح نژاد راه گشودند، به گونهای که توانستند در مقابل گاوهای بومی برتریهای چشمگیری از خود نشان دهد.
مزایای گاو سمینتال
دلایل زیادی مبنی بر برتری گاو سمینتال وجود دارد که از جمله آن میتوان موارد زیر را برشمرد:
عملکرد مناسب حتی در شرایط تنش گرمایی
مدت بهره دهی طولانیتر
قابلیت سازگار شدن با شرایط محیطی مختلف
دو منظوره بودن (شیر و گوشت)
گوشت بیشتر در زمان حذف جنس ماده
مقاومت در برابر بیماریها به خصوص بیماریهای گوارشی
باروری بالای اسپرم و گیرایی بالای جنس ماده
چربی و پروتئین شیر بیشتر
مقاومت در برابر اسیدوز
رشد سم بسیار پایین و مقاومت زیاد بافت سم
عدم تعریف برگشتگی شیردان در این نژاد
گوساله دهی بالاتر
سلامت بیشتر پستانها
نژادی آرام و قانع
عدم سخت زایی
دستور العمل همزمان سازی فحلی با سیدر
معرفی لاما
در فایل پیوستی می توانید با خصوصیات و ویژگی های لاما آشنا بشوید.
تکنیک های تولید مثلی در دام
الف- همزمانسازی فحلی[۱]
همزمانسازی فحلی زمانی موفق خواهد بود که باروری مناسبی را در پی داشته باشد. همزمانسازی فحلی از طریق دستکاری گامهی لوتیال یا فولیکولی در دامها صورت میپذیرد. در میشها این دستکاری اغلب در گامهی لوتیال انجام میگیرد، زیرا این طولانیتر بوده و فرصت مانور در این گامه بیشتر است و پاسخهای بهتری را در پی دارد (Godfrey, 1999).
پروستاگلندینها
از پروستاگلندینها میتوان در همزمانیهای فحلی استفاده کرد. در این روش معمولا از۱ یا ۲ تزریق پروستاگلندین F2α با فاصله ۸ تا ۱۱ روز استفاده میکنند.
از معایب این روش میتوان به عدم کارآیی این روش در خارج از فصل تولیدمثلی (این روش تنها در میشهای سیکلیک موثر است، زیرا برای تاثیر نیاز به جسم زرد فعال دارد)، کمتر بودن باروری ناشی از تحریک فحلی نسبت به روشهای پروژسترونی و همچنین نیاز به نیروی کارگری بیشتر اشاره نمود. تنظیم فحلی با استفاده از پروستاگلندین باعث صدمه دیدن اسپرم حتی در آمیزش طبیعی میشود. بیشتر این اثرات زیان آور در گردن رحم به وجود میآید و باعث میشود که اسپرمهای کمتری به محل لقاح برسند. هرچند تلقیح داخل رحمی از کاهش تعداد اسپرمها جلوگیری میکند، ولی از اثرات سوء پروستاگلندینها بر بقاء و شکل ظاهری اسپرم جلوگیری نمیکند (Gordon, 1997 ).
پروژسترون
چه در میشهای سیکلیک و چه غیر سیکلیک میتوان فحلی و زمان تخمکریزی را به وسیلهی پروژسترون یا پروژستینهای سنتتیک کنترل کرد. هنگامی که از شکل تزریقی این هورمونها استفاده میشود، تزریق روزانهی ۱۲-۱۰ میلیگرم پروژسترون به مدت ۱۲ روز در میش لازم است. روش دیگر استفاده از اسفنج[۲] یا شیاف داخل واژنی حاوی پروژستین[۳] است که پروژسترون موجود در آن به تدریج و به طور دائم آزاد میشود و از طریق مخاط واژن جذب میشود. این ابزار به مدت ۱۲ تا ۱۴ روز در واژن گوسفند قرار میگیرد. در این روش فحلی حدود ۲ روز و در صورتی که از هورمونهای محرک رشد فولیکولی نیز استفاده شده باشد، حدود ۱ روز بعد از برداشت منبع پروژسترونی آغاز خواهد شد. در بعضی موارد در هنگام استفاده از اسفنج درون واژنی ممکن است ترشحات غیرطبیعی چرکی و یا خونی دیده شود که میتواند در باروری اثر منفی بگذارد. علت ترشحات غیرطبیعی ممکن است تحریک و صدمه به مخاط واژن یا ورود عفونت به آن هنگام اسفنج گذاری باشد (Cognie,2003) .
در چند سال گذشته وسیلهی دیگری برای آزادسازی تدریجی پروژسترون در داخل واژن به بازار آمده است که سیدر ([۴]CIDR) نام دارد. سیدر ابزاری داخل واژنی است که از سیلیکون پلاستیکی آغشته به پروژسترون ساخته شده و بر روی یک نخ نایلونی قالب گرفته شده است. این ابزار نیز همانند اسفنج به مدت ۱۲ تا ۱۴ روز در واژن میش قرار میگیرد و در این مدت پروژسترون تزریق شده به بافت سیدر به آرامی آزاد و توسط دیوارهی واژن جذب میشود. در استفاده از سیدر معمولا مشکلاتی که در کاربرد اسفنج مشاهده میشود همانند ترشحات و عفونتهای واژنی، دیده نمیشود(Gordon, 1997 ).
در مطالعهای سه روش همزمانی (دو تزریق پروستاگلندین به فاصلهی ۱۰ روز، سیدر به مدت ۱۲ روز و اسفنج به مدت ۱۲ روز) با یکدیگر مقایسه شدند (Godfrey, 1999) و در نهایت مشاهده شد که بین زمان فحلی در هر سه گروه اختلافی وجود ندارد. همهی میشهای گروه سیدر، ۴/۹۹ درصد از میشهای گروه اسفنج، ۳۶ ساعت پس از اتمام تیمار فحلی را نشان دادند، در حالیکه تنها ۲/۷۲ درصد از میشهای گروه پروستاگلندین در این مدت از خود علائم فحلی را نشان دادند. گروهها از نظر زمان سرژ LH و سطح پروژسترون تا ۱۶ روز پس از تخمکریزی اختلافی با هم نداشتند.
ب- استفاده از گونادوتروپینها
از گونادوتروپینهای با منشا خارجی به شکل گستردهای برای ایجاد فحلی و تخمکریزی، افزایش آبستنی و برهزایی و القاء سوپراوولاسیون برای استفاده در برنامههای تولیدمثلی از جمله برنامهی تلقیح مصنوعی و انتقال رویان استفاده میشود.
eCG[۵]
هورمون گونادوتروپین جفت اسبساناناز جمله هورمونهایی است که به شکل گسترده در برنامههای همزمان فحلی و سوپراوولیشن مورد استفاده قرار میگیرد. eCG در میشهای همزمانسازی شده، سبب کاهش تنوع و تغییرات فاصلهی بین حذف P4 و تخمکریزی میشود و در نتیجه سبب بهبود همزمانسازی تخمکریزی میشود. برخی مطالعات نشان دادند که استفاده از این هورمون سبب افزایش چندقلوزایی میشود؛ این هورمون موجب افزایش اندازهی فولیکولهای انترال شده و در برخی مواقع یک فولیکول غیرتخمکگذار را تولید نموده و به دنبال آن غلظت استروژن و سپس پروژسترون افزایش مییابد (Barrett, 2004). این یافتهها بیان داشتند که تحریک تخمکریزی از طریق eCG در فحلی همزمانسازی شده با پروژسترون، زمانی که میشها تحت عمل تلقیح مصنوعی قرار میگیرند، مورد نیاز است. پیش از این نشان داده شده است که تزریق eCG، ۲۴ ساعت پیش از خروج اسفنج واژینال و یا در زمان خروج آن، اثر مطلوبی روی نرخ باروری، نرخ برهزایی و چندقلوزایی نسبت به تزریق در ۲۴ ساعت پس از خروج اسفنج داشته است (Koyuncu, 2010). این تزریق شاید در مقایسه با سایر گونادوتروپینها مناسبتر و ارزانتر باشد، اما ممکن است پاسخهای متفاوتیرا در پی داشته باشد. با وجود این نتایج ضد و نقیض، اکثر پروتکولهای همزمانسازی فحلی در گوسفند همراه با استفاده از یک دوز eCG نزدیک به پایان دورهی تیمار پروژسترون میباشند. یکی از محدودیتهای استفاده از eCG فعالیت بیولوژی طولانی مدت آن بوده که موجب گزینش فولیکولی شده و در نتیجهی آن شمار زیادی از فولیکولهای تخمکریزی نکرده بوجود میآیند.
FSH
دیگر گونادوتروپینی که از آن برای افزایش تخمکریزی و برهزایی استفاده میشود، FSH است. در گوسفندان سافولک، FSH-P در مقایسه با eCG سبب کاهش تنوع در تخمکریزی، کاهش وقوع عدم پاره شدن فولیکولهای بزرگ و نسبت بالاتری در تولید رویانهای مناسب برای انتقال میشود. به علاوه، FSH-P سبب کاهش عدم انتقال اسپرم، پس از تلقیح سرویکسی میشود، همچنین در رحم و اویداکتهای میشهای تیمار شده با eCG، مقدار اسپرم کمتری نسبت به تیمار FSH وجود دارد. با این وجود، تیمارهای سوپراوولاسیون شامل دوزهای محدود ترکیبی از eCG و FSH-P بهتر از هر یک از گونادوتروپینها به تنهایی، در تولید رویانهای مناسب بوده است. نشان داده شدهاست که شمار فولیکولهایی که آزاد میگردند، وابسته به تزریق FSH و همچنین غلظتهای درون فولیکولی BMP15 و GDF9میباشد (McNatty, 2007). بزرگترین فولیکول واقع در یک موج فولیکولی در گوسفند اثر مستقیم محدود کنندهای را بر رشد سایر فولیکولها به وسیلهی کاهش FSHاعمال مینماید، لذا به دلیل کاهش FSH در زمان اوج موج فولیکولی تزریق این هورمون میتواند بر رشد فولیکولی و تعداد فولیکولهایی که تخمکریزی میکنند، تاثیرگذار باشد (Duggavathi, 2004).
در میشهای انستروسی که با سیدر به مدت ۵ روز همزمانسازی فحلی شدند، تنها یک تزریق FSH (42 یا ۶۸ میلی گرم فالوتروپین) ۱۲ ساعت پیش از سیدربرداری، سبب افزایش معنیدار اما کوچکی در نرخ تخمکریزی شد، در حالیکه تزریق در ۳۶ ساعت قبل از سیدربرداری تاثیری نداشته است. همچنین هیچ یک از این تیمارها اثری روی نرخ آبستنی و باروری نداشته است. این مطالعه پیشنهادهای قبلی را تأیید میکند که تاثیر گونادوتروپینهای خارجی در میشهای انستروس کاهش مییابد (Knights, 2003).
پ- تلقیح مصنوعی
جفتگیری در حیوانات اهلی میتواند به روش تلقیح مصنوعی نیز انجام شود. این روش مزایای بسیاری دارد از جمله امکان تولید نتاج فراوان از یک قوچ اصیل به وسیلهی رقیق کردن اسپرم و تلقیح آن به چندین میش که در واحد زمان برههای بیشتری به دست میآید. از طرفی با انجام این روش از نگهداری و صرف هزینههای مربوط به چندین راس قوچ که تنها در زمان کوتاهی از سال برای جفتگیری لازمند جلوگیری شده و صرفهجویی بزرگی برای واحدهای پرورشی خواهد داشت. این روش سبب جلوگیری از ایجاد برخی بیماریهای مقاربتی میشود و نیز اینکه در آمیختهگریها قوچهای اصیل کمتر قادرند با میشهای بومی دنبهدار جفتگیری کند و تلقیح مصنوعی تنها راه موثر است.
[۱] Estrus Synchronization
[۲] Sponge
[۳] Progestin
[۴]Controlled Intrnal Drug Release
[۵]Equine Corionic Gonadotrophine
پروبیوتیک ها (مزایا و مکانیسم تاثیر گذاری)
پروبیوتیک یک اصطلاح عمومی برای فرآورده هایی است که شامل مخمر،باکتری و یا هر دوی آنهاست که می تواند شرایط محیطی اندام های گوارشی رابرای سلامت و بازده بهتر مناسب نماید یا پروبیوتیک ها مکمل میکروبی زنده اند که با بهبود بخشیدن توازن میکروبی دستگاه گوارش، اثرات سودمندی در حیوانات دریافت کننده آنها ایجاد می کنند.
مزایای پروبیوتیک ها:
• تحریک اشتها
• بهبود بالانس میکروبی روده
• سنتز ویتامین ها
• تحریک سیستم ایمنی
• تولید آنزیم های گوارشی
• مصرف کربوهیدراتها ی غیرقابل هضم
• تولید اسید لاکتیک و اسید های چرب
• کاهش pH دستگاه گوارش
• رقابت با سایر ارگانسیم ها برای اتصال به جایگاه گیرنده باکتری
مکانیسم اثر پروبیوتیک ها به طور کلی:
۱ ) حفظ جمعیت میکروبی مفید در دستگاه گوارش:
الف – رقابت برای متصل شدن به جایگاه های اتصال موجود در سلول های بافت پوششی روده.
ب – رقابت برای دریافت مواد مغذی یا سوبستراها.
ج – چسبیدن به میکروارگانیسم های بیماریزا و کمک به حذف آنها از بدن میزبان.
د – تولید ترکیبات ضد باکتری.
۲) افزایش میزان دریافت غذا و بهبود هضم آن:
الف – نقش فلور روده.
ب – متابولیسم مواد مغذی.
ج – افزایش ماندگاری مواد مغذی.
د – سنتز ویتامین ها.
ه – تحریک اشتهاء
۳) تغییر در متابولیسم باکتریایی :
الف – فعالیت آنزیم های گوارشی و باکتریایی.
ب – کاهش تولید آمونیاک و فعالیت آنزیم اوره آز.
۴) تحریک سیستم ایمنی :
الف – تحریک تولید پادتن ها.
ب – افزایش فعالیت سلول های بیگانه خوار.
ج – افزایش سطح پروتئین تام سرم و بالارفتن نسبت گلبولین ها و آلبومین ها.
د – افزایش تعداد گلبول های سفید.
ه – ترغیب و افزایش مقاومت لمفوسیت هایT و افزایش تولید پادتن های ضد سالمونلا.