تکنیک های تولید مثلی در دام
الف- همزمانسازی فحلی[۱]
همزمانسازی فحلی زمانی موفق خواهد بود که باروری مناسبی را در پی داشته باشد. همزمانسازی فحلی از طریق دستکاری گامهی لوتیال یا فولیکولی در دامها صورت میپذیرد. در میشها این دستکاری اغلب در گامهی لوتیال انجام میگیرد، زیرا این طولانیتر بوده و فرصت مانور در این گامه بیشتر است و پاسخهای بهتری را در پی دارد (Godfrey, 1999).
پروستاگلندینها
از پروستاگلندینها میتوان در همزمانیهای فحلی استفاده کرد. در این روش معمولا از۱ یا ۲ تزریق پروستاگلندین F2α با فاصله ۸ تا ۱۱ روز استفاده میکنند.
از معایب این روش میتوان به عدم کارآیی این روش در خارج از فصل تولیدمثلی (این روش تنها در میشهای سیکلیک موثر است، زیرا برای تاثیر نیاز به جسم زرد فعال دارد)، کمتر بودن باروری ناشی از تحریک فحلی نسبت به روشهای پروژسترونی و همچنین نیاز به نیروی کارگری بیشتر اشاره نمود. تنظیم فحلی با استفاده از پروستاگلندین باعث صدمه دیدن اسپرم حتی در آمیزش طبیعی میشود. بیشتر این اثرات زیان آور در گردن رحم به وجود میآید و باعث میشود که اسپرمهای کمتری به محل لقاح برسند. هرچند تلقیح داخل رحمی از کاهش تعداد اسپرمها جلوگیری میکند، ولی از اثرات سوء پروستاگلندینها بر بقاء و شکل ظاهری اسپرم جلوگیری نمیکند (Gordon, 1997 ).
پروژسترون
چه در میشهای سیکلیک و چه غیر سیکلیک میتوان فحلی و زمان تخمکریزی را به وسیلهی پروژسترون یا پروژستینهای سنتتیک کنترل کرد. هنگامی که از شکل تزریقی این هورمونها استفاده میشود، تزریق روزانهی ۱۲-۱۰ میلیگرم پروژسترون به مدت ۱۲ روز در میش لازم است. روش دیگر استفاده از اسفنج[۲] یا شیاف داخل واژنی حاوی پروژستین[۳] است که پروژسترون موجود در آن به تدریج و به طور دائم آزاد میشود و از طریق مخاط واژن جذب میشود. این ابزار به مدت ۱۲ تا ۱۴ روز در واژن گوسفند قرار میگیرد. در این روش فحلی حدود ۲ روز و در صورتی که از هورمونهای محرک رشد فولیکولی نیز استفاده شده باشد، حدود ۱ روز بعد از برداشت منبع پروژسترونی آغاز خواهد شد. در بعضی موارد در هنگام استفاده از اسفنج درون واژنی ممکن است ترشحات غیرطبیعی چرکی و یا خونی دیده شود که میتواند در باروری اثر منفی بگذارد. علت ترشحات غیرطبیعی ممکن است تحریک و صدمه به مخاط واژن یا ورود عفونت به آن هنگام اسفنج گذاری باشد (Cognie,2003) .
در چند سال گذشته وسیلهی دیگری برای آزادسازی تدریجی پروژسترون در داخل واژن به بازار آمده است که سیدر ([۴]CIDR) نام دارد. سیدر ابزاری داخل واژنی است که از سیلیکون پلاستیکی آغشته به پروژسترون ساخته شده و بر روی یک نخ نایلونی قالب گرفته شده است. این ابزار نیز همانند اسفنج به مدت ۱۲ تا ۱۴ روز در واژن میش قرار میگیرد و در این مدت پروژسترون تزریق شده به بافت سیدر به آرامی آزاد و توسط دیوارهی واژن جذب میشود. در استفاده از سیدر معمولا مشکلاتی که در کاربرد اسفنج مشاهده میشود همانند ترشحات و عفونتهای واژنی، دیده نمیشود(Gordon, 1997 ).
در مطالعهای سه روش همزمانی (دو تزریق پروستاگلندین به فاصلهی ۱۰ روز، سیدر به مدت ۱۲ روز و اسفنج به مدت ۱۲ روز) با یکدیگر مقایسه شدند (Godfrey, 1999) و در نهایت مشاهده شد که بین زمان فحلی در هر سه گروه اختلافی وجود ندارد. همهی میشهای گروه سیدر، ۴/۹۹ درصد از میشهای گروه اسفنج، ۳۶ ساعت پس از اتمام تیمار فحلی را نشان دادند، در حالیکه تنها ۲/۷۲ درصد از میشهای گروه پروستاگلندین در این مدت از خود علائم فحلی را نشان دادند. گروهها از نظر زمان سرژ LH و سطح پروژسترون تا ۱۶ روز پس از تخمکریزی اختلافی با هم نداشتند.
ب- استفاده از گونادوتروپینها
از گونادوتروپینهای با منشا خارجی به شکل گستردهای برای ایجاد فحلی و تخمکریزی، افزایش آبستنی و برهزایی و القاء سوپراوولاسیون برای استفاده در برنامههای تولیدمثلی از جمله برنامهی تلقیح مصنوعی و انتقال رویان استفاده میشود.
eCG[۵]
هورمون گونادوتروپین جفت اسبساناناز جمله هورمونهایی است که به شکل گسترده در برنامههای همزمان فحلی و سوپراوولیشن مورد استفاده قرار میگیرد. eCG در میشهای همزمانسازی شده، سبب کاهش تنوع و تغییرات فاصلهی بین حذف P4 و تخمکریزی میشود و در نتیجه سبب بهبود همزمانسازی تخمکریزی میشود. برخی مطالعات نشان دادند که استفاده از این هورمون سبب افزایش چندقلوزایی میشود؛ این هورمون موجب افزایش اندازهی فولیکولهای انترال شده و در برخی مواقع یک فولیکول غیرتخمکگذار را تولید نموده و به دنبال آن غلظت استروژن و سپس پروژسترون افزایش مییابد (Barrett, 2004). این یافتهها بیان داشتند که تحریک تخمکریزی از طریق eCG در فحلی همزمانسازی شده با پروژسترون، زمانی که میشها تحت عمل تلقیح مصنوعی قرار میگیرند، مورد نیاز است. پیش از این نشان داده شده است که تزریق eCG، ۲۴ ساعت پیش از خروج اسفنج واژینال و یا در زمان خروج آن، اثر مطلوبی روی نرخ باروری، نرخ برهزایی و چندقلوزایی نسبت به تزریق در ۲۴ ساعت پس از خروج اسفنج داشته است (Koyuncu, 2010). این تزریق شاید در مقایسه با سایر گونادوتروپینها مناسبتر و ارزانتر باشد، اما ممکن است پاسخهای متفاوتیرا در پی داشته باشد. با وجود این نتایج ضد و نقیض، اکثر پروتکولهای همزمانسازی فحلی در گوسفند همراه با استفاده از یک دوز eCG نزدیک به پایان دورهی تیمار پروژسترون میباشند. یکی از محدودیتهای استفاده از eCG فعالیت بیولوژی طولانی مدت آن بوده که موجب گزینش فولیکولی شده و در نتیجهی آن شمار زیادی از فولیکولهای تخمکریزی نکرده بوجود میآیند.
FSH
دیگر گونادوتروپینی که از آن برای افزایش تخمکریزی و برهزایی استفاده میشود، FSH است. در گوسفندان سافولک، FSH-P در مقایسه با eCG سبب کاهش تنوع در تخمکریزی، کاهش وقوع عدم پاره شدن فولیکولهای بزرگ و نسبت بالاتری در تولید رویانهای مناسب برای انتقال میشود. به علاوه، FSH-P سبب کاهش عدم انتقال اسپرم، پس از تلقیح سرویکسی میشود، همچنین در رحم و اویداکتهای میشهای تیمار شده با eCG، مقدار اسپرم کمتری نسبت به تیمار FSH وجود دارد. با این وجود، تیمارهای سوپراوولاسیون شامل دوزهای محدود ترکیبی از eCG و FSH-P بهتر از هر یک از گونادوتروپینها به تنهایی، در تولید رویانهای مناسب بوده است. نشان داده شدهاست که شمار فولیکولهایی که آزاد میگردند، وابسته به تزریق FSH و همچنین غلظتهای درون فولیکولی BMP15 و GDF9میباشد (McNatty, 2007). بزرگترین فولیکول واقع در یک موج فولیکولی در گوسفند اثر مستقیم محدود کنندهای را بر رشد سایر فولیکولها به وسیلهی کاهش FSHاعمال مینماید، لذا به دلیل کاهش FSH در زمان اوج موج فولیکولی تزریق این هورمون میتواند بر رشد فولیکولی و تعداد فولیکولهایی که تخمکریزی میکنند، تاثیرگذار باشد (Duggavathi, 2004).
در میشهای انستروسی که با سیدر به مدت ۵ روز همزمانسازی فحلی شدند، تنها یک تزریق FSH (42 یا ۶۸ میلی گرم فالوتروپین) ۱۲ ساعت پیش از سیدربرداری، سبب افزایش معنیدار اما کوچکی در نرخ تخمکریزی شد، در حالیکه تزریق در ۳۶ ساعت قبل از سیدربرداری تاثیری نداشته است. همچنین هیچ یک از این تیمارها اثری روی نرخ آبستنی و باروری نداشته است. این مطالعه پیشنهادهای قبلی را تأیید میکند که تاثیر گونادوتروپینهای خارجی در میشهای انستروس کاهش مییابد (Knights, 2003).
پ- تلقیح مصنوعی
جفتگیری در حیوانات اهلی میتواند به روش تلقیح مصنوعی نیز انجام شود. این روش مزایای بسیاری دارد از جمله امکان تولید نتاج فراوان از یک قوچ اصیل به وسیلهی رقیق کردن اسپرم و تلقیح آن به چندین میش که در واحد زمان برههای بیشتری به دست میآید. از طرفی با انجام این روش از نگهداری و صرف هزینههای مربوط به چندین راس قوچ که تنها در زمان کوتاهی از سال برای جفتگیری لازمند جلوگیری شده و صرفهجویی بزرگی برای واحدهای پرورشی خواهد داشت. این روش سبب جلوگیری از ایجاد برخی بیماریهای مقاربتی میشود و نیز اینکه در آمیختهگریها قوچهای اصیل کمتر قادرند با میشهای بومی دنبهدار جفتگیری کند و تلقیح مصنوعی تنها راه موثر است.
[۱] Estrus Synchronization
[۲] Sponge
[۳] Progestin
[۴]Controlled Intrnal Drug Release
[۵]Equine Corionic Gonadotrophine